روایت آغاز زندگی مشترک زوجی جوان که بهانه حمایت از ایتام شد
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۲۴۳۷۰
این روایت زوجی جوان است که در آغاز زندگی مشترک، ۲ فرزند یتیم را تحت حمایت گرفتند تا شادی خود را با شاد کردن دل ایتام تقسیم کنند.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو به نقل از پایگاه اطلاعرسانی کمیته امداد، گاهی اوقات برخی افراد، یک اتفاق روزمره و همیشگی را با یک کار خیر، خاص میکنند. مانند نازنین ساجدی و همسرش که روز عقدشان، کاری کردند کارستان.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
برای تعریف کردن قصه نازنین، باید دو سال به عقب برگشت، به زمانی که ۳۱ سال سن داشت و قرار بود، پای سفره عقد بنشیند و برای شروع یک زندگی مشترک جدید، همپیمان شود با یارش. نازنین برای روز عقدش برنامهها داشت. دوست داشت که همه چیزش، از لباس تا سفره عقد و حتی گلهایش، از بهترینها باشد. برای همین هدف هم تلاش زیادی کرده بود. زمان، اما جلوتر از او، حرکت میکرد تا این که روز موعود، روز عقد فرا رسید. نازنین به یاد دارد، لباسی را که انتخاب کرده بود به تن کرد و آراسته نشست پشت سفره عقد. لحظه خواندن سفره عقد، برای لحظهای زمان از حرکت ایستاد و بعد صدای خود را شنید که «بله» را داد. بعد از مراسم، اما اتفاقی افتاد که نور امید و روشنی را به زندگی این زوج تاباند.
نیت پاک برای یک پیوند معنوی
نازنین میگوید که همه اقوام، دوستان و اعضای خانواده به او هدیهای دادند، اما هدیه یک نفر، خیلی خاص و دوستداشتنی بود. ساجدی تعریف میکند که یکی از اقوامش، به او و همسرش، پیشنهاد ارزشمندی داد؛ این که حالا که پیوند آسمانی و معنوی از جنس عشق و دوستداشتن بین آنها برقرار شده است، بهتر است که هر کدام از آنها هم یک فرزند معنوی از ایتام تحت حمایت کمیته امداد به سرپرستی قبول کنند تا اجر کار خیرشان، در زندگیشان تاثیرگذار باشد.
این پیشنهاد به دل تازه عروس و داماد نشست و همین شد که هر دو، همان روز، به یمن پیوندشان، هر کدام یک فرزند یتیم را تحت حمایت گرفتند. نازنین میگوید که سرپرستی فرزندان یتیم تاثیرات مثبتی روی زندگیشان گذاشته است و از مهر و مهربانی که داشتند، حالا دو سالی میشود که زندگی مشترکشان پر از عشق است. هرچند که در مشکلات و سختیها، ساجدی شاهد تاثیرات معنوی کار خیرشان است. ساجدی و همسرش، هنوز دامنشان سبز نشده و فرزندی ندارند، اما معتقدند که قبل از این که فرزند بیولوژیک داشته باشند، خداوند به آنها دو هدیه آسمانی داد، دو فرزند که البته آنها با کمک کمیته امداد طعم شیرین کمک و دستگیری را پیدا کردهاند.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: زندگی مشترک زوج جوان ایتام تحت حمایت سفره عقد روز عقد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۲۴۳۷۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مریم خمینی نوه امام در خارج از کشور چه کاره است؟
به گزارش تابناک به نقل از عصر ایران، خانم معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصه های رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»